درباره وبلاگ


دوست عزیز ازاینکه به این وبلاگ اومدی متشکرم لطفا نظر ت رو هم درباره ی وبلاگ بگو
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 72
بازدید کل : 26982
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 2



Alternative content


Waiting For Advent




ه اعتقاد روانشناسان،"دوست داشتن" مفهومی لطیف و پراهمیت است اما "عشق" از غریزهجنسی و حس تملک انسان ناشی می شود.

 

عشق درجایی پا می گیرد که محرومیت ها و محدودیت دسترسی به جنس مخالف وجود دارد.در داستان "لیلی و مجنون" جدایی بین "لیلی" و "قیس" عشقی آتشین را بین آن دو به وجود می آورد این داستان عشقی از جدایی و محرومیت آنها نشات می گیرد. در غرب به دلیل آزادی های جنسی ، عشقی که در ایران رایج است، وجود ندارد و معمولا روابط عاطفی ، آگاهانه و بر اساس منافع مشترک شکل می گیرد.

 

جامعه شناسان معتقدند بیشتر عشق های دوره نوجوانی از محدودیت های روابط دو جنس نشات می گیرد و سنن و هنجارهای اجتماعی آن را تقویت می کند.بر این اساس عشق منطقی (دوست داشتن) تاثیر مثبتی در سلامت روح و روان فرد دارد، باعث ایجاد انگیزه و تلاش شده و با ایجاد آرامش روحی و روانی موجب شکوفایی خلاقیت ها و پتانسیل های بالقوه می شود. در ایران به علت محدودیت های اجتماعی که در روابط بین دو جنس وجود دارد عشق دوران نوجوانی پدیده ای شایع و همه گیر است و نوجوانان نیازهای روانی خود را با تصویر پردازی ذهنی از جنس مخالف ارضا می کنند. در سالهای اخیر با افزایش میزان روابط دختر و پسر از شدت این پدیده کم شده است.

 

به اعتقاد روانشناسان رابطه غیر مستقیمی بین میزان روابط بین دو جنس و شدت و میزان آسیب ناشی از عشق های دوران بلوغ (نوجوانی) وجود دارد. با افزایش میزان روابط بین دو جنس ، مفهوم "عشق"در روابط کاهش یافته و حس "دوست داشتن" افزایش می یابد در این حالت روابط از دوام بیشتری برخوردار می شود. ایجاد شرایط برای افزایش تجربه و سطح آگاهی نوجوانان از جنس مخالف و نهادینگی مفهوم دوست داشتن در آنها باعث کاهش آمار طلاق ، ناهنجاری های اجتماعی و ناراحتی های روحی و روانی در دوران جوانی می شود.

 

در حال حاضر آموزشهای لازم در خصوص تغییرات فیزیولوژیک و روحی و روانی دوران بلوغ به نوجوانان مورد بی توجهی قرار گرفته و این رده سنی از طریق گروه همسالان کم و بیش با این پدیده طبیعی آشنا می شوند. در شرایطی که بیشتر خانواده ها اجازه رابطه با جنس مخالف را نمی دهند فرزندان روابط مخفیانه ای برقرار می کنند که در برخی موارد به رابطه جنسی می انجامد.

 

"پروین دایی پور" روانشناس و محقق اجتماعی می گوید: گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان از رابطه با جنس مخالف لذت می برد که کنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود وارد روابط جنسی می شوند.

 

وی در پاسخ به این سوال که "چرا باید در سنین بلوغ احساس عشق و مهرورزی در نوجوانان شکل بگیرد ،در صورتی که به طور طبیعی (تا سنین 20 تا 25سال) پختگی و تجربه لازم برای برقراری رابطه با جنس مخالف وجود ندارد" اظهار می دارد: این فاصله زمانی برای رشد نوجوان و رسیدن به پختگی و کمال در روابط اجتماعی لازم است. در سنین بلوغ نوجوان نگاه کنجکاوانه ای به جنس مخالف دارد و با شنیدن و نگاه کردن به اطراف تصویری ایده آل از همسر آینده خود در ذهن ایجاد می کند .در این فرآیند زمانی که نوجوان به سنین جوانی (پایان 20سال) می رسد از تجربه لازم برخوردار شده و می تواند روابط جدی با جنس مخالف برقرار کند.

 

وی ادامه می دهد:حدی از روابط دختر و پسر برای رشد به هنجار آنها لازم است مشکل اصلی این روابط آن است که تعدادی از نوجوانان (به طور تجربی20تا 30 درصد) زمانی که عاشق می شوند به خود اجازه می دهند روابط جدی با طرف مقابل برقرار کرده و وارد رابطه جنسی شوند.

 

دایی پور با بیان اینکه "دخالت های خارجی موجب تشدید آسیب های دوران بلوغ می شود"می گوید: نوجوانان در سنین بلوغ تحت فشار عاطفی و هیجانی زیادی قرار دارند و به دلیل تفاوت های فرهنگی و ارزشی بین والدین و فرزندان تحت فشارها و محدودیت های خارجی نیز قرار می گیرند در این دوره نوجوانان به طور طبیعی گرایش به مظاهر نو دارند و در مورد نوع ظاهر ، مدل مو و انتخاب پوشش با والدین خود اختلاف دارند. این نوع گرایشات طبیعی و از عوارض دوران بلوغ است که اگر والدین برخورد درستی با آن داشته باشند با گذشت زمان تعدیل می شود. متاسفانه به دلیل فشارها و محدودیت هایی که والدین بر فرزندان خود اعمال می کنند "تب دوره نوجوانی" در انها نهادینه شده و والدین و فرزندان وارد یک دوره طولانی لجاجت می شوند.

 

وی ادامه می دهد:خانواده ها اطلاع چندانی از شرایط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علایم دوران بلوغ در فرزندان خود دچار ترس شده و از رفتارهای جنسی فرزندان خود واهمه دارند و به محدود سازی فرزندان خود می پردازند. این شرایط باعث می شود که تعارض بین والدین و فرزندان زیاد شده و نوجوان از لحاظ عاطفی تحت فشار شدیدی قرار گیرد. در این صورت برای ارضای نیاز های روانی خود به اجتماع کشیده می شود و با اولین ابراز محبت ها احساس "عاشق شدن" در او شکل می گیرد و فکر می کند کسی پیدا شده که او را می فهمد و تایید می کند.

 

این روانشناس با بیان اینکه "از دیگر عوارض عشق های دوران بلوغ رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بین دختر و پسر است" می افزاید: برخی از نوجوانان تحت تاثیر هیجانات روحی دوران بلوغ نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج می دهند اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعدیل هیجانات روحی به این نتیجه می رسند که تصمیم غلطی گرفته اند اما به دلیل قولی که به هم داده اند قادر به جدایی نبوده و مجبور به ازدواج می شوند. این احساس تعهد در دختران بیشتر دیده می شود در این حالت آنها فکر می کنند که در صورت پایان رابطه اگر طرف مقابل دچار مشکلی شود مسولیتش با آنها است و دچار عذاب وجدان می شوند.

 

دایی پور با بیان این که "بی تجربگی و سادگی نوجوانان در روابط اجتماعی مشکلاتی در زندگی آینده آنها ایجاد می کند" تصریح می کند : مدارک دوستی های دوران نوجوانی ، عکس ، نوشته و هدایایی که بین دختر و پسر رد و بدل می شود به عنوان تهدیدی برای زندگی آینده آنها مطرح است .برخی از نوجوانان با دوست خود عکس می گیرند و عکس های خانوادگی رد و بدل می کنند این عکس ها مورد سوء استفاده قرار گرفته و پس از جدایی وسیله باج خواهی یکی از طرفین (معمولا پسران) می شود. بسیاری از پسران و دخترانی که تجربه این دوستی ها را دارند پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگرانی فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.

 


وی ادامه می دهد: بدبینی به همسر آینده و احساس خیانت از دیگر عوارض دوستی های دوران نوجوانی است. افرادی که در دوران نوجوانی روابطی با جنس مخالف داشته اند پس از از دواج به همسر خود شک دارند. حتی اگر دختر و پسر پس از دوستی با هم ازدواج کنند نسبت به هم اطمینان لازم را ندراند و همواره ظن به خیانت دارند. آنها فکر می کنند کسی که حاضر به دوستی با آنها شده ممکن است با دیگران نیز رابطه برقرار کند.

 

دایی پور افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی را از دیگر عوارض چنین دوستی هایی دانسته و خاطر نشان می شود:.پس از ایجاد دوستی به دلیل ارتباط مستمر نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد می شود .در این دوره نوجوان برای حفظ این ارتباط تلاش می کند و حاضر است هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازد آنها مصر به ادامه ارتباط و حتی ازدواج هستند. در این حالت قطع رابطه به افسردگی شدید منجر شده و نوجوان بی حوصله می شود ، میل به زندگی ندارد و در مواردی نیز دست به خودکشی می زند.

 

وی به خانواده ها توصیه می کند: خانواده ها باید فضای لازم برای ارتباط سالم دختر و پسر را ایجاد کنند و اجازه ابراز وجود و جلب محبت جنس مخالف را به فرزندان خود بدهند در این حالت رابطه با جنس مخالف به امری عادی تبدیل شده و نوجوان که تجربه سطحی از این رابطه را دارد نسبت به آن حریص نمی شود.برخی از خانواده ها با ایجاد محدودیت و جداسازی فرزندان خود و برخی نیز با دادن آزادی های بی حساب و بی منطق به نوجوانان دچار رفتار های افراطی می شوند اما اگر نوجوان احساس کند که می تواند بر اساس معیارها و ضوابط ،رابطه ای منطقی با جنس مخالف برقرار کند دچار عوارض شایع این روابط نمی شود.

 

وی تصریح می کند: برخی مطبوعات با بزرگ نمایی حوادث و ناهنجاری های اجتماعی باعث نگرانی خانواده ها می شوند و فضایی نامناسب و آلوده را در ذهن والدین شکل می دهند در این صورت والدین برای جلوگیری از انحراف فرزندان اقدام به محدود سازی آنها کرده و به طور افراطی آنها را از جامعه جدا می کنند که این محدودیت ها در نهایت به برقراری روابط جنسی در نوجوانان می انجامد.

 

وی می افزاید: گذشته از بی کفایتی و ناآگاهی والدین، شرایط محیطی، تناقضات اجتماعی، افراط و تفریط در مناسبات اجتماعی، به هم ریختگی اوضاع فرهنگی و عدم الگو سازی مناسب برای جوانان در کنار عوارض طبیعی دوران نوجوانی شرایط را برای ایجاد ناهنجاری های اجتماعی مهیا کرده و موجب ایجاد مشکلات عاطفی و روانی برای نوجوانان شده است. همیشه این احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند اما صرف "دل ستانی" مشکل این پدیده نیست بلکه مشکل اصلی از ناآگاهی والدین و فرزندان از چگونگی ایجاد این روابط و حد آن ناشی می شود .در جامعه پیچیده امروز نمی توان به طور سنتی جوانان را با هم آشنا کرد و باید به نقش اجتماع در این زمینه توجه شود.دانشگاه ، محیط کار ، مناسبات اجتماعی و رفت و آمدهای خانوادگی بسترهای ایجاد ارتباط بین دو جنس مخالف را ایجاد می کند.

 

دایی پور در خصوص راه کار های کاهش عوارض دوستی های دوران نوجوانی می گوید: با پرکردن برنامه روزانه نوجوانان می توان شدت این پدیده را کم کرد با توجه به اینکه نوجوانان در این سنین نیاز به جلب محبت و ابراز وجود دارند با خلاقیت یابی و هدایت نوجوانان به مسیر مناسب می توان زمینه شکوفایی استعدادها و ارضای نیازهای روانی آنها را ایجاد کرد. انگیزه سازی، ایجاد خلاقیت و الگوسازی مناسب نقش مهمی در سرگرم سازی نوجوانان و کاهش میزان دوستی های افراطی در بین آنها دارد.

 


 



جمعه 17 تير 1390برچسب:معنای عشق دراجتماع, :: 17:38 ::  نويسنده : REZA MIR

صفحه قبل 1 صفحه بعد